من به چیز رفتم فکر و ذهن عزیزم ...
اره آرمیتا برخلاف فکر بنده و گوهایی ک معمولا سر اعتماد کردن میخورم ، واقعی بود ، فقط من ِ مغز خر خورده باور نمیکردم .
خوبت شد ؟! حالا خفه شید بزارید بخوابم .
کاش الان ک رو مودشم و حقیقتا بخاطر یه سری فکرای تکرار شونده به چیز رفتم ، تو رو از فکرام بکشم بیرون و یکی بخوابونم زیر گوشت که تا مدتها کبودی و دردش مهمونت باشه !
عصبیم !
یادم میمونه بغلم نکردی :)
برچسب : نویسنده : 8roga992 بازدید : 29